Believe

حسینای تو بیش از این توانش نیست

باور کن

باور کن سکوت چاره اش نیست

اناری بیش آرزویش نیست

گریزان و مشتاق

از تو می روم، بر تو می شوم

آتش زنان سکوت

در می برد تو را

جان می دهی مرا

خانه خراب

بیش از این سرخی لبانت را نشانش مده

چه می خواهی؟

بگذار در آرزویت

نگران انارش باشد

لب گشوه است به اعتراف

لب می بندد به سکوت

جانش گیر

و انارش ده

Leave a Comment