Mary

بگریز ای مریم دانا

بلندگوی من گوش تو را می درد

چشمان سفیدم

به تاریکی می کشد قطب پنجم را

دیوانه وار به دار می اویزد

آن نوای آلمانی

برهنه می کند تورا

زمان کمی باقیست

کلاغ هایم آماده آمده اند

تا بیارایند تو را

تا بزم پیش رو

شال قرمزت

خون مسیح را

در من زنده می کند

بی پرده در این بزم

خون ها می ریزم

نگاه ها می درم

جان ها می گیرم

قطب پنجم در دختر ششم

زانو بزن تا بوسه دهد

چارپای من

Leave a Comment