Sea
دریا دریا قدم میزنم با دریا.
دریا نبض مرا رها مکن.
سینه ات را به روی آفتاب بگشا.
بگذار روشنای قلبت را ببینم.
بگذار تصویری درخاطرم نقش ببند از روشنایت.
تا نشنونم سیاهی دریا را.
قلبی روشن، همچو آفتاب.
سیاه نمای قلبت را، آفتابی تر کن.
دریایم را خوب میشناسم.
قلبش به روشنای عمق نفسهایش می تپید.
سیاهی را باور ندارد. غرق در سیاهی، سرشار از روشنی تو.