Tag Archives: Life Like


Look
بنگر به برهنگی تن من بنگر با چشمان حریصت بنگر بنگر تا ببینی تمام آرزویت را در پی چه هستی؟ در پس این تن سنگی چه می خواهی؟ چیزی نیست باور کن چیز جز سنگ و چوب در پس این لباس های رنگی نیست خوب نگاه کن به آرزوهایت بنکر چه می بینی در این […]
I’m Not
امشب نیستم نیستم تا بگویم نیستی تا بشنوی خسته و پریشان حال نیستم سرگشته ی دردهایم نیستم نیستم نیستند دردهایی که حتی حسشان کنم وای چه بر سرم آمده است که این شدم اینی که آن نیست من آن نیستم که دیده بودم من آن نیستم من من خودم را می خواهم من پریشان حالی […]
How Simple
سالها گذشت و آمدی و رفتم چه ساده گذشت چه ساده آمدی چه ساده رفتم رفت و آمد گاه گاه گذشته های به ناگاه ( رفت و آمد به ناگاه) چه بود و چه شد؟! تکرار می شوم در حرفای تکراریم تکرار می شوم در زندگی تکراریم تکرار می کنم تمام زندگی تکراریم نفس بکش […]
You
نشسته به کناری بر در و دیوار می نگرم وجودم را فرا می خواند سوالی بیهده، تیر خلاصی است بر تو مستی را از سرم بالا می کشد نگاه به روی تو؟! فتوای کدامین ملّا را نیازمند است نگران دستانش تا که تصدیق کند نگاهم بر تو دلشوره ای دارم نگاهت را می دزدد از […]
Judas
مادام در پرده ی خیالم می آیی صدایم می کنی و به ناگاه می روی سرک می کشی در احساسم و آرام در گوشم زمزمه می کنی که هیچ وقت مرا پس نخواهی زد من جایی در میان خیالاتم می نشینم و به تو می نگرم کجای خیالم را وقف خیالت کرده ام که مالک […]
A Broken Glass
ماها چرا اینقدر بی تفاوت می گذریم؟ چرا می زنیم و در می ریم؟ چرا وای نمی ایستیم تا ببینیم طرف چش شده؟ همیشه خیال می کنیم یکی میاد و همه چی حل میشه، یا خودش خود به خود خوب میشه نهایتش یه عذرخواهیه یه سوال: تو لیوانو بشکن، حالا ازش عذرخواهی کن. زود باش، […]
Your Arms
آرام و ساکت مدام به گوشه ای می خزم در افکارم می پیچم تا راهی به درون بیابم گذشته است که حال مرا خراب کرده است آغاز است که ویرانم می کنم تولد است و رفتن من آمدم تو رفتی چه آمدنی است؟ چه آغازی است که جهان را گنجایش نیست یا تو باشی، یا […]