Where are You?!
کجایی؟
چرا خبری ازت نیست؟
دیگه نمی بینمت
گم شدی، ناپیدا شدی، فراموش شدی
کجا رفته اون پسره
پسر سخت کوش و بااستعدادی که همه به نیکی ازش یاد
می کردند؟!
چرا خودت رو باختی و دیگه خبری ازت نیست؟!!!
چت شده که در میون این همه شلوغی و هیاهو گم شدی؟!!!
چرا دیگه نمی بینمت؟
چرا منگ شدی و باد هوا راحت می برتت؟
چرا نقش نمی زنی؟
چرا اینقدر ساده رنگ می گیری؟
چرا خودتو در میان نامفهومات و مبهمات گم کردی؟
چرا حجاب زدی به خودت و تاشناخته نشی؟!
چرا دیگه خودت نیستی؟
چی می خواستی که نشده و حالا خودتو به دستای باد سپردی و از این طرف به اون طرف می ری؟
کجاست پسر باهوش و زرنگی که می شناختم؟
چرا خودتو باختی و از درون خالی شدی؟
چرا اینقدر دم دستی شدی؟
به دنبال چی رفتی که راه گم کردی و سرگردون شدی؟
چرا دیگه نمی خوای به خونه برگردی؟
چرا عادی شدی؟
چرا تعیین کننده نیستی؟
سایه ی کی بر سرت سنگینی می کنه؟
چرا در بندی؟
چرا دیگه آزاد و رها نیستی؟
مردی؟
صدامو می شنوی؟
یه بار دیگه پاشو
خودی نشون بده و بگو که هستم
تلاش و غیرتت کجا رفته مرد؟
می خوای یا نمی خوای؟
به همین راضی شدی؟
بودن برات کافیه؟!
چرا به زندگیت جون دوباره نمی دی؟
چرا راحت غرق می شی؟
شنا کردن بلدی یا نه؟
نکنه شنا کردن و جنگیدن رو فراموش کردی؟
فراموش کردی که از کجا اومدی و واسه چی اومدی؟
یه سوال دارم
چرا حرفی واسه گفتن نداری و به راحتی تن می دی؟!
چرا؟
چرا؟!
چرا؟!!!
یکشنبه نوزده مهر هزارو سیصد و هشتاد و هشت