You
نشسته به کناری
بر در و دیوار می نگرم
وجودم را فرا می خواند
سوالی بیهده،
تیر خلاصی است بر تو
مستی را از سرم بالا می کشد
نگاه به روی تو؟!
فتوای کدامین ملّا را نیازمند است
نگران دستانش
تا که تصدیق کند
نگاهم بر تو
دلشوره ای دارم
نگاهت را
می دزدد از لبانم
ملّای مسجدش
بیست ژولای دو هزار و سیزده