Advocates

آهای وکیل مدافعان خدا

در این دادگاه صدای شما شنیده نمیشود

سکوت کنید

از مشغله ی خود کناره گیرید

بگذارید خودش به دفاع خیزد

تا گوید از خودش

از کرده هایش

بگذارید تا بگوید نادم است

***

به چشم پزشک میبرش

گویی نابینا شده است

دیگر نمیبیند

خودش خوب می داند

علاجش در  دستان من است

***

حکمش را صادر کرده ام

جانشینش را برگزیده ام

***

سکه اش از سکه اش افتاد

حنایش بی رنگ

حرفهایش بی مغز

***

بر تخت می نشانم خدای خودم را

خدایی بینا

آگاه به من

***

او را روانه ی سیاه چاله های فراموشی میکنم

عصایش میگیرم

نشانش را له میکنم زیر پای احکامم

Leave a Comment